Ashes of Immortality

آنها همه جا هستند. موجودات تاریکی قاره را آزار می دهند. چیزهایی که به خودمان می‌گوییم هرگز نمی‌توانند واقعی باشند، اکنون بیش از واقعیت هستند. بشر در وحشت زندگی می کند. چیزهایی که کابوس‌های ما را تحت الشعاع قرار می‌دهند، سایه‌ها را زیر پا می‌گذارند، در شب به هم می‌خورند. این روثون است، دنیایی که در آن شکارچیان، خون آشام ها و گرگینه ها برای تعیین اینکه کدام گونه غالب خواهد شد، مبارزه می کنند. آیا می توانید تفاوتی در تعادل ایجاد کنید؟ چیزی که به عنوان یک ماموریت ساده برای رهایی یک شهر کوچک از شر شروع می شود، به سرعت به یک.
اطلاعات دقیق...

هنگامی که یک متعصب خطرناک و کاریزماتیک برای پاک کردن تمدن از جهان و جایگزینی آن با هرج و مرج وحشی حرکت می کند، یک گرگینه جوان، مدافع مردمش، باید برای غلبه بر. سرزمینی که در آن گرگ ها مانند مردان راه می روند و ماه کامل هیبت و ترس را به همراه دارد. سرزمینی به نام لندیس. دور از سیاست خانه های نجیب، به دور از جنگ صلیبی وسواس گونه خانواده، به دور از خون و مرگ و خیانت که سرزمین خون آشام روثون است، سرزمینی از بیابان، طبیعت و خطر نهفته است.
اطلاعات دقیق...

او هرگز به من گوش نمی دهد. نام من اورلوک ولادیمیر دراگونوف، پسر کنستانتین است. به او هشدار دادم که درگیر شدنش بد است. "من به او گفتم که درگیر نشود. من فقط می خواهم بگویم که این تقصیر من نیست. دراگونوف. من حدود 230 سال پیش در شهر استوکر به دنیا آمدم. وقتی 23 ساله بودم، قرار بود با بهترین دوستم، الیزابت کرین ازدواج کنم. چیزی که نمی دانستم این بود که خواهر الیزابت به یک خون آشام تبدیل شده بود. سالها قبل، روز عروسی من، خواهر شوهرم، تصمیم می گیرد.
اطلاعات دقیق...

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z 1 2 3 4 5 6 7 8 9